گروه گزارش:لباس و پوشش براي مردمان آذربايجان غربي تنها پوششي ساده به شمار نمي رود بلکه گوياي هزار نکته از تاريخ و فرهنگ ديرين مردمان اين منطقه است.
هر گروهي تحت عوامل گوناگوني از جمله اکولوژي منطقه? خويش، نوع پوشش خاصي را اختيار کرده و تن پوش ويژه اي به تن ميکنند که در همان نگاه نخست قوميت حوزه? زندگي، زبان و ديگر مشخصات فرهنگي و حتي مذهب و اشتغالهاي اصلي زندگي آنان را در ذهن نظاره گر تداعي ميکند.زنان ترک آذربايجان يکي از شناخته شده ترين اين اقوام هستند که پوشاک متفاوتي با ديگر نقاط ايران داشته و نوع پوشش آنان مظهر و نمادي از جامعه و فرهنگ و نماينده اي از اسطورهها و تاريخ پيشينيانشان است. لباس پوشيدن در فرهنگ ترکها، تنها لباس ساده پوشيدن نيست، بلکه گوياي هزار نکته از تاريخ و فرهنگ ديرين مردمان اين منطقه است.لباس ترکها با انتخاب رنگ و نقوش روي پارچه و تزيين آن با منجوقهاي رنگارنگ، حاشيه دوزي گلابتون يا چينهاي زيبا و يا دوختن سکه همه و همه معرف زبانشخصيت و منزلت اجتماعي مردمان اين منطقه است. پوشاک اينان، نشان دهنده ويژگيهاي هنري تاريخي، قومي و خلاقيتهايي است که در درونشان منعکس شده و حتي معرف وضعيت تأهل و سن زنان اين استان است.استان آذربايجان به دليل دربرگرفتن دو قوم بزرگ آذري و کرد و هم چنين ايلها و عشاير متعدد، انواع مختلفي از پوشاک دارد. در آذربايجان لباسها علاوه بر تزئينات و تکنيک دوختشان، با پارچههاي به کار رفته نيز خود را نمايان ميسازند. فراواني و ارزاني مواد خام در اين سرزمين کهن موجب شده است تا پارچه بافي با پشم و ابريشم توسعه فراواني داشته باشد.در اين استان، پارچههايي همانند ساتن، تافتا، ترمه موسلين و مخمل مهمترين پارچهها هستند. زنان اين خطه بيش تر به تهيه? لباسهايي از جنس ابريشم، ترمه يا مخمل علاقه مند بوده و مردانشان اغلب از پارچههاي پشمي لباس بر تن ميکنند. هر دو جنس در لباس زير بيش تر از پارچههاي پنبه اي بهره ميبرند؛ اما ثروت مندان حتي در لباس زير نيز ابريشم استفاده ميکنند.
*رنگ لباس دختران آذري تداعي گر بهار دل انگيز
لباس دختران جوان از رنگهاي زنده و شاد بوده و زيورآلاتي به آن دوخته شده است، ولي زنان سال مند در نوع پوشش خود از لباسهايي با رنگهاي ملايم و تزئينات بسيار کمي بهره ميبردند. لباسهاي کودکان آذربايجاني از نظر فرم به انواع بزرگ تر شباهت داشته، تنها از نظر اندازه با آنها تفاوت دارند. مخمل برش خورده، پارچههاي زرکش و پارچههاي جناغي پشمي راه راه نشانه تن پوشهاي مرغوب تر است، که همگي با نوارهاي تزئيني و اغلب با توريهاي طلا و نقره در سرآستينها تزئين ميشوند.مخمل هنوز هم براي بافت نيم تنهها مورد پسند عامه است. با وجود اين لورکس و ساير ابريشمهاي مصنوعي، جاي پارچههاي زربفت و ساتن را گرفته است.لباسهاي زنان ترک آذربايجان با کلاههايي که »بُرک« نام دارد کامل ميشد، برکها گاهي به شکل ساده بوده و گاهي هم با سکهها يا پولکهايي خاص تزئين ميشد. البته در خانوادههاي اشرافي و ثروت مند، بيش تر لباسها از جمله بُرک و جليقه بيش تر با سکه تزئين ميگرديد اما اکثريت بانوان اين منطقه بيش تر خواهان استفاده از برکهايي با پولکهاي رنگارنگ هستند.ناگفته نماند که اين برکها جذابيت خاصي به چهره آنان ميدهد البته در برخي ايلهاي اين استان نيز زنان کلاه ديگري بر سر ميگذارند که به تاس کلاً مشهور است و دور تا دور آن ريشههاي رنگي دارند که کم تر استفاده ميشود.زنان در اين منطقه روسري بر سر کرده و بعضأ نيز صورتشان را در ناحيه چانه ميپوشاندند. روسري آنان چارقدي بود که موهاي آنان را ميپوشاند. هنگامي که ميخواستند از منزل بيرون بروند، چاقچوري که زير جامه در آن بگنجد برپا و چادر مشکي بر سر و روبندي از پارچه با قلابه? جواهر به صورت ميزدند.نقاب مويي از کربلاييها و پيرزنان بود. بعدها نيم تنه و چادرنماز جاي اين لباسها را گرفت. خانمها از زري و مخمل و ترمه، نيم تنه و چادرنمازهايي داشتند و آن را با دکمه و سنجاق، طوري ميبستند که مانند دامنهاي امروزي ميشد اين زنان در بيش تر مواقع از روي روسري يايليق ميبستند. يايليق، نوعي سربند است که اکثر اوقات وسط آن کاملاً به رنگ مشکي و حاشيه? آن نيز هميشه به رنگ قرمز است که اغلب زنان مسن براي نگه داشتن چارقد آن از بالاي پيشاني روي چارقد يا روسري ميبندند.در واقع چارقد پارچه مربعي از ابريشم، نخ يا جنس ديگري است که به طور مورب تاخورده و زنان آن را براي پوشش سر ميپوشند. سر بزرگش در پشت گردن قرار ميگيرد و دو دنبالهاش با يک سنجاق، زير چانه بسته ميشود.چارقدها در قرن نوزدهم ميلادي، نسبتاً بزرگ بودند. زنان، آنها را نه تنها به هنگام ديد و بازديد، بلکه در خانه هم سرمي کردند. دختران جوان از يايليق استفاده نميکنند و فقط چارقد بر سر ميکنند.زنان روستايي و زرتشتي هنوز چارقد بزرگ تري که سرش از پشت کاملاً تا پايين ميرسد، به سر ميکنند. امروزه نيز برخي از بانوان ايل شاهسون آذربايجان، چارقد گل داري بر سر ميکنند که با يک کلاغي بسته ميشود.
اين چارقدها معمولاً طرحهاي گل دار بزرگ دارند و اکثر اوقات به رنگ روشن هستند. دختران کرد تنها از سرون (سربند) استفاده ميکنند و چارقد در بين آنان مرسوم نيست؛ اما دختران ترک فقط از چارقد استفاده ميکنند و يايليق بر سر نميبندند.آن چه در بين هر دو گروه ترک و کرد مشترک است نوع پوشش بانوان مسن (و گاه ميان سال) کرد است که هم از چارقد و هم از سرون (به کردي) استفاده ميکنند، مانند بانوان ترک که هم از چارقد و هم از يايليق (به ترکي) استفاده ميکنند.کؤينک رويي يکي از لباسهاي شانه اي بوده و معمولاً از جنس ابريشم تهيه ميشد. اين لباس که روي شانه آن دوختي وجود نداشت آستينهايي گشاد، بدون يقه و باز دوخته ميشد.کؤينک معمولاً به شکلي تويي پوشيده شده و در بيش تر مناطق »گؤينک« نيز ناميده شده است. به طور دقيق »کؤينک« پيراهني با حدود 150 سانتي متر بوده و شانهها بدون درز است که با افزودن چهار فاق مثلثي در زير بغل، گشاد ميشود.يک نوار مستطيلي شکل تزئيني ممکن است يقه کوچک و راست را بپوشاند. تن پوشهاي پاييني صرفاً مجموعه اي از دامنهاي چند طبقه هستند که حدود نود سانتي متر طول و 900 سانتي متر محيط دارند. يکي ديگر از لباسهايي که در فرهنگ آذربايجان روي کؤينک بر تن ميکنند، جبکن نام داشت. اين لباس که بدن را در خود ميپيچاند، آستر داشت و مهمترين خصوصيت آن آستينهايش بودند. اين آستينها که بلند و انتهايشان اشکالي متفاوت داشت، از شانه به پايين حالتي شل داشت. اين لباس معمولاً از جنس ابريشم و مخمل تهيه ميشده است. يکي ديگر از لباسهاي معروف آذربايجان جنوبي »آرکاليک« است که در طرحها، رنگها و مدلهاي متنوعي است. اين لباس آستينهاي بلند و گشاد دارد.آرکاليک، يقه اي باز داشته و دو طرف بدن با دگمههايي در وسط با هم گره ميخوردند. آرکاليک هايي که روي پارچه? مخمل زرشکي سير اشکالي از گلهاي مختلف دوخته شده بودند، بيش تر مورد توجه اهالي اين منطقه است. در اين لباس آستينها تا آرنج تنگ و بعد از آن با پليسه هايي گشاد ميشدند. آرکاليک تا همين گذشته نزديک از روي کؤينک بر تن ميشده است.
*پوشش و لباس محلي مردان آذري
تا قبل از موضوع کشف حجاب که در سال 1314 به وسيله رضاخان اتفاق افتاد، پوشاک مردان اين ناحيه نيز همانند ديگر نقاط ايران شامل: کوينک (پيراهن) سفيد آستين دار با يقه اي گرد يا آخوندي ميشد. يکي از تن پوشهاي مردان همان کتهاي بلند دوره قاجار بود که در زبان ترکي محلي (آرخاليق يا بؤزمَلي دُن) ناميده ميشد.در گذشته کفش معمولي مردان نيز از گالش و چاروق بود که نوع دوم از پوست احشامي مانند گاو ميش تهيه ميشد. بعدها به مرور ايام کفشهاي فعلي و امروزي جايگزين آنها شد. با آغاز حکومت پهلوي به تدريج اين روند برچيده شده و لباسهاي سنتي جاي خود را به کت و شلوار و پيراهنهاي امروزي داد. همچنين علاوه بر سرپوشهايي مانند عرقچين و يؤن بورک (کلاهي از جنس الياف پشم گوسفند) استفاده از کلاههاي لبه دار نيز در بين مردان معمول شد.ايل ترک زبان قره پاپاق گروهي از جمعيت ساکنان استان هستند که در شهر نقده و روستاهاي اطراف آن اسکان دارند گفت: پوشاک زنان اين ايل کم و بيش مورد استفاده افراد مسن و برخي از جوانان است.مردان قره پاپاق لباسهاي سنتي خود را از چند دهه قبل کنار گذاشته و امروزه از کت و شلوار استفاده ميکنند در حالي که در گذشته مردان اغلب پيراهن سفيد آستين دار يقه آخوندي ميپوشيدند.کت مردان نيز همانند کتهاي دوره قاجار بلند و از ناحيه پشت چين دار بود. شلوارهايشان نيز به شکل شلوارهاي راحتي راسته و دم پا گشاد بود. تمايز مردان قره پاپاق نسبت به ساير مردان استان در نوع کلاهشان بود که هنگام ورود به ايران همانند کلاههاي ترکمني بزرگ و سياه بود که همين سياهي کلاههايشان منجر به ناميده شدن ايشان به قره پاپاق ها (کلاه سياهها) شد، بعد به مرور زمان کلاه مردان قره پاپاق از پوستبرههاي سياه و به شکل دوکي تهيه شد.